بسم الله الرحمن الرحیم

 دیدار با حضرت عبدالعظیم(ع) / حکایت یک روز عاشقی

اداره نذورات و هدایای مردمی: اشک دور چشمانش حلقه زده، با صدایی بغض دار از دلتنگی و عشق به حضرت عبدالعظیم علیه السلام می گوید: من ۳۷ سال سن دارم و تاکنون هنوز به شهرری برای زیارت نرفتم.

نذری که گفتنی نیست...

بَره ای را نشان کردم و گفتم با گرفتن حاجت(فرزند دار شدن) این بَره را خودم به حرم آقا تقدیم می کنم، که الحمدالله زمانی طول نکشید که حاجتم را از امام رئوف گرفتم  و نذرم را ادا کردم. بله لطف امام رضا علیه السلام مثل همیشه شامل حالم شد و خداوند یک فرزند دختر در روز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها و بعد از ۴ سال دوباره یک دختر و پسر دو قلو هدیه گرفتم.

روزهای بعد از لطف امام رئوف....

دل هایی مملو از عشق و شور به سوی حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام هر ساله در حرکت هستند و به مقصد قبله تهران هزاران هزار دل شیدایی به بارگاه منور این سه بزرگوار ره می پیمایند تا پیام رسان شور و دلدادگی همه ارادتمندان به محضر آن حرم یار باشد.

 

ای کاش....

یک روز داشتیم از تلویزیون حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام را نگاه می کردیم که همسرم گفت: ای کاش زیارت آقا نصیبمان شود.

 

الحمدالله....

بی شک در این مسیر قلبمان لبریز از مهر و عطوفت عاشقانه نسبت به حضرت علیه السلام است و هر چه به مقصد نزدیک تر می شویم دلتنگی ها بیشتر می شود‌.

او می گوید:«پدر و مادرم گارگر هستند و در روستا زندگی می کنند آن ها هم تاکنون به زیارت نرفته اند، خیلی دوست داشتند که به زیارت بروند اما نشد!»

او از حس خوب خود نسبت به این سفر می گوید و این که خیلی خوشحال است. زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام برای اولین مرتبه نصیب او و همسر و فرزندانش شده است؛ «حرم حضرت سیدالکریم(علیه السلام) را در تلویزیون دیده ام اما از نزدیک ندیده ام خیلی ذوق دارم. گویی به زیارت کربلا و یا حج مشرف می شوم.»
الحمدالله هم زیارت و هم غذای حضرتی روزی مان شد.

او می گوید: ما که در روستاهای مشهد هستیم خیلی کم و به سختی به پابوسی امام رئوف می رفتیم، خیلی دوست داشتیم که زیارت های دیگر مثل قم و... برویم اما چون پدر و مادرمان را درک می کردیم و وضع مالی شان زیاد خوب نبود نمی توانستیم خواسته قلبی مان را به پدر و مادر عزیزمان بگوییم و آن ها را به خاطر خواسته مان به سختی و دل نگرانی بیاندازیم.
اما خدا را شکر می کنم که با حضور فرزندانم که از خود اما رئوف هدیه گرفتم درب های رحمت الهی بیشتر از همیشه به روی خودم و خانواده ام باز شد.

 

دیداربا حضرت عبدالعظیم علیه السلام....
«باورم نمی شود که زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام رفتم، بعد از کربلا دورترین مکان زیارتی که تاکنون نرفته ام.»

محمد مختاری می افزاید: «در این مسیر انسان از خود بی خود می شود، لذتی دارد که با هیچ لذت دنیایی نمی شود عوض کرد.»

« خدا را شکر می کنم که اولین بار با همسر و فرزندانم به حرم حضرت سیدالکریم علیه السلام می روم، برای همین خیلی خوشحالم، آن را افتخاری بزرگ می دانم. حس و حال این سفر عالی است چون انسان را به خدا نزدیک تر می کند.»

حرف آخر....

دو تا حاجت دارم و این دو حاجت را نذر حضرت کرده ام و ان شاءالله آن ها را هم مطمئنم(گرفتن حاجت) به زودی زود ادا خواهم کرد.

دعای او برای فرج امام زمان (عج)، سلامتی رهبر انقلاب، شفای مریض ها و عاقبت بخیری جوانان و تشکر می کند از تمامی خادمین این آستان مقدس که خالصانه از زائرین پذیرایی و راهنمایی می کنند و امیدوار است این خادمین عزیز به آرزوی قلبی شان برسند.

خرداد ماه سال ۱۴۰۱

دیدار با حضرت عبدالعظیم(ع) / حکایت یک روز عاشقی
دسته بندی: